فاکتور های رئیس آینده؛ پول، سیاست، جایگاه
به گزارش وبلاگ ساعت دیواری، انتخابات فدراسیون فوتبال قرار است چند روز دیگر و به طور دقیق دهم اسفند ماه برگزار گردد. رقابت برای رسیدن به جایگاه ریاست این نهاد بین چهار چهره مختلف برگزار می گردد که هرکدام کاریزما و ویژگی منحصر به فرد خودشان را دارند که این مورد می تواند معین کننده رقابتی به نسبت سخت بین آن ها باشد: علی کریمی، شهاب الدین عزیزی خادم، مصطفی آجرلو و کیومرث هاشمی.
از بین این چهار چهره، تا روز گذشته دو نفر برنامه هایشان را به صورت کتبی ارائه داده بودند و دو نفر دیگر هم قرار است به زودی از برنامه هایشان رونمایی نمایند. البته این مورد به غیر از برنامه تلویزیونی است که سه نفر موافق و علی کریمی مخالف حضور در آن بودند و یحتمل بخشی از برنامه ها هم در این برنامه تلویزیونی ارائه شده و در ادامه بیشتر ارائه می گردد.
با نگاهی به فهرست کاندیدا های موجود، می توان به این نتیجه رسید که به غیر از علی کریمی، سه نفر دیگر، فوتبالی، به این معنی که در سطح حرفه ای بازی نموده باشند، نیستند. آن ها مدیری از جنس ورزش هستند که به واسطه حضور چندساله شان در فوتبال به این نتیجه رسیده اند که می توانند سکان دار فدراسیون فوتبال باشند. جنس کارایی این سه نفر هم با دیگری متفاوت است؛ اگر شهاب الدین عزیزی خادم بیشتر در حوزه اقتصادی فعالیت نموده، مصطفی آجرلو، مدیرعاملی و فعالیت های مدیریتی دیگری در باشگاه های مختلف فوتبال داشته و کیومرث هاشمی هم با ریاست بر کمیته ملی المپیک، دستی بر آتش ورزش داشته؛ هرچند او پیش تر عهده دار سرپرستی فدراسیون فوتبال هم بوده است.
حالا این چهار چهره به رقابت با یکدیگر می فرایند تا انتها رئیس آینده فدراسیون فوتبال معین و جایگزین مهدی تاج روز دهم اسفند، به علاقه مندان به فوتبال معرفی گردد.
نکته نگران نماینده در این بین، اما شرایط کنونی فوتبال ایران است که کار را نه برای این چهار نفر بلکه برای تمامی نفراتی که قرار است در آینده با رئیس منتخب همکاری نمایند، سخت می نماید. ماجرا از این قرار است که شرایط فدراسیون فوتبال ایران هیچ وقت تا به این اندازه بحرانی نبوده است. بحرانی که هم حاصل ناآگاهی مدیریتی بوده و هم اینکه ضعف اقتصادی حسابی آزارش داده است. از آن گذشته، نداشتن لابی در عرصه جریان سیاست داخلی و از آن مهم تر سیاست خارجی هم مزید بر علت شده تا فوتبال ایران در منطقه بیش از زمان های دیگر منزوی باشد.
برخلاف تصور و شعار دهن پرکنی که فوتبال را از سیاست جدا می نماید، به نظر می رسد رئیسی که انتخاب می گردد تمرکزش را بیش از هرچیز دیگری باید بر حوزه سیاست بگذارد! شاید این مورد خیلی عجیب باشد، ولی با مرور اتفاقاتی که سال های اخیر اتفاق افتاده، معین می گردد این موضوع اهمیت زیادی دارد. برای روشن ترشدن بحث بهتر است به مثال اعمال نفوذ عربستانی ها در ماجرای میزبانی تیم های ایرانی اشاره نمود که ضربه زیادی به ورزش ایران زد. مسئولان وقت فدراسیون فوتبال ایران از آنجا که وزنی در ای اف سی نداشته و در نتیجه قدرت لابی در آن نهاد را نداشتند، می توانستند با یاری دریافت از چهره های با نفوذ در عرصه سیاسی، دست کم کاری نمایند تا دیگر کشور های عربی به سود عربستانی ها رأی ندهند و حق فوتبال ایران پایمال نگردد.
این توانایی هم نزد هیچ کدام از رؤسای قبلی نبود و آن ها بیش از هر چیزی به فکر بقایشان در فدراسیون فوتبال بودند. در واقع ترجیح دادن منافع فردی بر جمعی، کاری کرد که عربستانی ها حرفشان را به کرسی نشاندند. این فقط یک مورد ملموس از فعالیت هایی است که می شد رؤسای قبلی فدراسیون فوتبال انجام دهند. حالا ارتباط تنگاتنگ با حوزه و چهره های سیاسی در ادامه جهت گره گشاست و می تواند در ا زبین بردن تحریم های عجیب و غریبی که بر فوتبال اعمال شده و دریافت میزبانی برای رده های مختلف فوتبال به درد بخور باشد. ضمن اینکه این ارتباط برای اعمال نفوذ در سطح وزرا هم به درد می خورد و دست آخر می تواند منجر به برگزاری بازی های محبت آمیز با کیفیت و اردو های با کیفیت تر در کشور های دیگر آن هم با هزینه کشور میزبان گردد.
اگر باور این مورد برای کسی سخت است، کافی است به کاری که پیش تر صفایی فراهانی برای برگزاری اردوی تیم ملی در اسپانیا رقم زد، رجوع گردد. صفایی فراهانی به خوبی از این خصیصه سیاسی و ارتباطش با سیاسیون استفاده نموده و نفعش را فوتبال ملی ایران برد.
نکته دیگری که احتیاج به گفتن زیادی ندارد، شرایط اقتصادی فدراسیون فوتبال ایران است؛ بر کسی پوشیده نیست که این فدراسیون در آستانه ورشکستگی است و هر کدام از چهار کاندیدای کنونی که به جایگاه ریاست برسند، باید تلاشی صدچندان نمایند تا این مسائل برطرف گردد. اگرچه در برنامه هر چهار کاندیدا سروسامان دادن به شرایط اقتصادی فدراسیون فوتبال گنجانده شده، ولی از حرف تا عمل فاصله بسیار زیاد است.
فدراسیون علاوه بر بدهی های سنگینی که دارد، مسائل زیرساختی بسیاری هم تجربه می نماید که در دو دوره قبلی از برطرف و رجوع کردن ساده ترین مسائل هم ناتوان نشان داده است. به غیر از مسئله شکایت مارک ویلموتس و درخواست غرامت سنگین 6.2 میلیون یورویی، آماده کردن امکانات برای رده های پایه ای در دو بخش زنان و مردان، برگزاری تورنمنت های مختلف و اعزام به تورنمنت های بین المللی به علاوه تأمین هزینه اردو و پوشاک، همگی معضلاتی هستند که حل وفصل کردن آن ها به ظاهر ساده است، ولی در عمل احتیاج به تزریق پول زیاد دارد. در این بین تدوین سازوکاری اقتصادی که احتیاجمند برطرف تمامی این نواقص باشد، امری اجتناب ناپذیر است؛ ضمن اینکه به دست آوردن اسپانسری قوی که بتواند قرارداد اقتصادی هنگفتی با فدراسیون فوتبال هم ببندد، موضوعی است که دو فدراسیون قبلی هرگز در محقق کردنش پیروز نشان نداده اند.
حالا اگر همین دو فاکتور ساده کنار هم گذاشته گردد، معین است که کار کاندیدا های فدراسیون فوتبال در آینده چندان ساده هم نیست.
منبع: فرارو