انتشار گزارش شکارهای اعلی حضرت و وضع مزاجی ماده شیر عزیزدردانه! ، از سانسور و مقرراتش تا اشتراک اجباری روزنامه
به گزارش وبلاگ ساعت دیواری، سفرهای ناصرالدین شاه و رجال ایران به اروپا زمینه ساز رونق و تحول حرفه روزنامه نگاری و چاپ در ایران شد، به ویژه اینکه خود ناصرالدین شاه در پی توسعه مطبوعات بود. مهرشاد کاظمی، تهران پژوه، از دیدگاه مادام کارلا سرنا، گردشگر ایتالیایی، از شرایط سانسور در روزنامه ها روایت می نماید.
وبلاگ ساعت دیواری- بهاره خسروی: ناصرالدین شاه که به واسطه سفرهای اروپایی اش با حرفه روزنامه نگاری و خبرنگاری آشنا شده بود و مشتاقانه دنبال شبیه سازی اوضاع فرهنگی دارالخلافه با مرکز های اروپایی بود به صرافت توسعه مطبوعات افتاد. اما با همه این اشتیاق، تیغ تیز سانسور و محدودیت ها از سوی او بر مطبوعات حاکم بود. اولین مقررات رسمی برای سانسور در مطبوعات ایران نیز در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار وضع شد. به دستور ناصرالدین شاه، اداره سانسور با هدف نظارت مستقیم بر کتاب های فارسی چاپ داخل و منابع فارسی منتشرشده در خارج از کشور که به ایران ارسال می شد، زیر نظر انطباعات تأسیس شد.
قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
ممنوعه های روزنامه دولت علیه
مهرشاد کاظمی، تهران پژوه، به محدودیت ها و ممنوعه های روزنامه ها در دوره قاجار اشاره می نماید و می گوید در جریده دولت علیه هر خبر و گزارشی با توجه به جو فرهنگی و اجتماعی موجود اجازه درج و انتشار نداشت . این موضوع از جانب شماری از اروپاییان در خاطراتشان ذکر شده است که در این میان مادام کارلا سرنا، بانوی توریست ایتالیایی، نیز به آن اشاره نموده است. او در سفرنامه اش درباره سانسور مطبوعات نوشته است: روزنامه دولت علیه ایران روزنامه ای کاملا ابتکاری و نمونه است. انتشار آن از افتخارات و نتیجه افکار داهیانه سردبیر آن است و کاری است که انجام آن در ایران از هر جای جهان سخت تر است، چون او در روزنامه اش نباید درباره بسیاری از موضوعات مطلب بنویسد؛
1ـ برای اینکه احساسات وزرای مختار کشورهای اروپایی مقیم تهران جریحه دار نگردد، او نمی تواند درباره سیاست خارجی مطلب بنویسد. 2ـ برای اینکه احساسات مسئولان کشوری جریحه دار نگردد، نمی تواند درباره امور داخلی مطلب بنویسد. 3ـ چون هیچ کس در ایران، در جریان کامل اخبار و اطلاعات نیست، او نمی تواند به خبرهای تلگرافی اشاره کند؛ چون ممکن است به دلیل ایجاز و اختصار، مردم برداشت نادرستی از آنها بنمایند؛ اما در عوض، او می تواند درباره سفر شاه به اطراف تهران، شکارهای اعلی حضرت، وضع مزاجی ماده شیر عزیزدردانه وی، مخصوصا در موقع وضع حمل و صدها مطلب پوچ و بی معنی از این دست، هر چقدر که بخواهد، با توضیح و تفصیل هرچه تمام تر، قلم فرسایی کند.
در کنار این اباطیل، به سردبیر اجازه داده اند پاورقی کم وبیش دردسرانگیزی، با عنوان خاطرات سنتهلن یا زندگی ناپلئون اول را هم در روزنامه اش چاپ کند. همان طور که ملاحظه می گردد، مطبوعات در ایران، هنوز هم از قافله هم قطاران اروپایی خویش بسیار عقب است. البته تلاشی شروع شده بود، بلکه در جهت پیشرفت و بهبود آنها اقداماتی انجام گیرد، ولی این تلاش ها، در همان قدم های اول با شکست روبرو شدند.
شرایط روزنامه نگاران تهران
بنا بر تعریف کاظمی، مادام کارلا سرنا در بخش دیگری از سفرنامه اش درباره شرایط روزنامه نگاران مرکز نقل می نماید: تهران برای خود روزنامه ای و روزنامه نگارانی دارد. در کشورهای متمدن، مطبوعات قدرتی محسوب می شوند که باید آن را به حساب آورد و روزنامه نگاران از امتیازات بی شماری برخوردارند. این قهرمانان بحث و آنالیز و این وکلای مدافع پیشرفت و تمدن، سخت مورد علاقه و احترام مردم هستند. در همه جا، مطبوعات، صدای افکار عمومی است. آنها اجحافات و سوءاستفاده ها را مورد انتقاد قرار می دهند، از افکار نو دفاع می نمایند، به پیروزی حقیقت مدد می رسانند، همیشه طرف بیچارگان و ستم دیدگان را می گیرند که اغلب فتح و پیروزی دولت ها در مبارزات و غلبه و شکست امپراتوری ها مدیون زحمات آنان است؛ اما مطبوعات ایرانی، هنوز در پله های اول اهمیت هستند و کسی برای آنها ارزشی قائل نیست و تقریبا هیچ نقشی در جامعه ندارند.
روزنامه ایرانی برده وار، تابع اراده مستبدانه کسی است که به عنوان مالک مطلق العنان کشور، تنها او فرمان می دهد. ایران که در آن، هرگونه آزادی در زیر پا له شده است، دور از رسیدن به آن مرحله ای است که دارای دیدگاه و اندیشه های آزادی خواهانه باشد. نمونه مطبوعات ایرانی روزنامه دولت علیه ایران است که در تهران هفته ای یک شماره، به زبان فارسی منتشر می گردد. همه کارکنان دولت موظف هستند که آن روزنامه را مشترک شوند و اگر حق اشتراک خود را به موقع نپردازند، دولت وجه اشتراک مربوط را از حقوق آنان کسر می نماید.
منبع: همشهری آنلاین