ماجرای فست فودهایی که گوشت یخ زده و مرغ مرده طبخ می نمایند! ، عایدی صنف غذافروشی ها در ماه رمضان
به گزارش وبلاگ ساعت دیواری، مشتری فرشته ای است که روزی ما را به همراه می آورد! این جمله را که بر شیشه مغازه اش دیدم، ناخودآگاه لبخندی بر لب هایم مهمان شد...
به گزارش وبلاگ ساعت دیواری، مشتری فرشته ای است که روزی ما را به همراه می آورد! این جمله را که بر شیشه مغازه اش دیدم، ناخودآگاه لبخندی بر لب هایم مهمان شد. ناخودآگاه یاد این حدیث از حضرت محمد(ص) پیامبر عزیزمان می افتم که می فرمایند: خوشا به حال کسی که عایدیش حلال، باطنش پاک، ظاهرش باکرامت، و اذیت و آزارش به احدی از خلق الله نمی رسد. چه چیزی بهتر از این که انسان حساب و کتاب اعمال دنیوی اش را داشته باشد و با یک بسم الله تلاشش را به کار گیرد و حرکت کند و با نگاه به خالق هستی برکت و رزق و روزی اش را از پروردگار طلب کند.
اما صادق (ع) می فرماید: از تجارت و بازرگانی دست نکشید که خوار و حقیر خواهید شد. شما تجارت کنید خداوند به شما برکت می دهد. هر کاسبی که در پی روزی حلال و برکت است بد نیست احادیث معصومین و پیامبران و امامان را به عنوان نقشه راهی به حافظه بسپارد تا با تکیه به این کلام های نورانی راه خود را در کاسبی که احتمال لغزش در آن زیاد است، پیدا کند.
این روزها در ماه میهمانی خدا، ماه رزق و برکت، ماه نور قرار داریم؛ یکی از صنف هایی که به سراغش رفتیم صنف غذافروشی ها و فست فودهاست که هواداران خاص خود را دارند.
مرغ و گوشت مرده در ساندویچ های بعضی غذافروشی ها | آتش سوزی خسارت بار نتیجه حرام خوری
در این گزارش به سراغ صنف غذافروشی ها و فست فودها آمده ایم تا عطر برکت را در لا به لای عطر خوشمزه و اشتها برانگیز این صنف جست وجو کنیم. روایت اولمان کمی تلخ است اما یادتان نرود که در هرجا و هرصنفی خوب و بد وجود دارد؛ از یکی از آشپزهای فست فودی سراغ کم فروشی ها در این صنف را می گیریم، می گوید: بعضی از مرغداری ها که تلفات مرغ دارند، قیمت مرغ و گوشت را پایین تر اعلام می نمایند که خرید آن برای فست فودی و غذافروشی باعث می شود، بیشتر سود نمایند.
چند وقت پیش آشپز یک غذافروشی بودم که گوشت یخ زده بی کیفیت و مرغ مرده خریداری می کرد. در اواخر کارم در آنجا متوجه این موضوع شدم. کاری هم از دستم برنمی آمد و سخت محتاج آن شغل بودم. یکی از همان روزها که با خودم بین ماندن و نماندن در آن غذافروشی درگیر بودم، شاهد آتش سوزی بزرگ و وحشتناکی در آن مغازه بودم. به طوری که همه چیز سوخت و کلی خسارت به بار آورد. داستان هم از این قرار بود که ساعت دو شب سیم های برق مغازه بدون هیچ دلیلی اتصالی می نماید و مغازه آتش می گیرد.
این واقعه باعث شد تصمیم ام را بگیرم و بار و بندیلم را ببندم. چون درک کردم، صاحب کارم برای سود بیشتر حرام خوری می کرد. حتی چند نفر از مشتری ها که مرغ بریونی می گرفتند، می گفتند مرغ تان بو می دهد و بچه هایمان مصموم شدند و بیمارستان رفتند، اما او گردن نمی گرفت اما بعد از آتش سوزی فهمیدم این روزی حرام که از این طریق کسب می شد باعث آتش سوزی شد.
این فست فود کرور کرور مشتری دارد | بی اذن خدا برگی از درخت نمی افتد!
اما در این میان آدم های خوب و بامرام هم زیادند. با کمی کنکاش و دقت می توان پیدایشان کرد. همه جا هم هستند. دوروبر خودمان. در کوچه های باریک، در بالا و پایین شهر. آن ها که درد مردم دارند و مردمدارند؛
تعریفش را زیاده شنیده ام. یک غذافروشی کوچک و جمع و جور. کنار یک مسجد. صاحب خوش مشرب و مهربانی دارد. قیمت هایش هم در مقایسه با کیفتی که دارد، مفت است. مشتری هایش هم کرور کرور. صدای اذان از گلدسته ها به گوش می رسد. سیاهی شب هم کم کم بر فضا حاکم می شود. دقیقا بعد از شنیدن الله اکبر بوی غذا در فضا می پیچد.
در حوالی غذافروشی می نشینم. با لقمه نان پنیر سبزی که مادر برایم پیچیده روزه ام را باز می کنم. کمی آب می خورم و به قصد مصاحبه با این غذافروشی آشنا اما غریبه پا تند می کنم. به مغازه ساده و خودمانی اش که می رسم، روی شیشه نوشته است: مشتری فرشته ای است که روزی ما را می آورد. روی برگه دیگری هم نوشته است، پول نداشتی میهمان خدایی! لبخندی می زنم و چشم می گردانم.
پیرمرد را در حال افطار کردن می بینم. اما بیشتر از دو دقیقه نمی گذرد که دوباره دست به کار می شود. مشتری ها منتظرند. همه را یکی پس از دیگری سیر می نماید. فرصت را مغتنم می بینم که خودم را میهمان یکی از آن ساندویچ های خوشمزه اش کنم تا ببینم این همه تعریفی که شنیده ام درست است یا خیر.
الحق و الانصاف هم طعم بی نظیری دارد. تا کمی سرش خلوت می شود به سراغش می روم تا راز محبوبیتش و وفور مشتری هایش را بپرسم. به آسمان اشاره می نماید و می گوید: هرچه داریم از خداست. می پرسم: روی شیشه نوشتید اگر پول نداشتید میهمان خدایی! آخر در این گرانی چطور بدون پول گرفتن امورات را می گذرانید؟ می گوید: خدا روزی رسان است دخترجان. نوشتیم میهمان خدایی! خدا خودش هم جورش می نماید. می گویم: حالا که بعضی مردم مسابقه ثروت اندوزی گذاشته اند، شما چرا در این مسابقه فقط تماشگری می کنید؟ لبخندی می زند و می گوید: آنها اشتباه متوجه بازی روزگار شده اند. تا خداوند نخواهد برگی از درخت نمی افتد.
بدون اغراق کاسب های خوش انصاف هستند که چراغ این جهان را روشن نگه داشته اند. این کاسب های خوش انصاف همان دست خدا بر روی زمین هستند که نمی گذارند بنده های خدا سر گرسنه بر بالین بگذارند. همان هایی که به سود و عایدی خود کمتر از رضایت و لبخند و دعای خیر مشتری توجه می نمایند.
امام رضا (ع) می فرماید: برترین زندگی و معاش را کسی دارد که در پرتو معاش او معاش دیگران نیز به خوبی تأمین شود و خیر او به دیگران می رسد.
معجزه روزی حلال | در غذا فروشی ها چه چیزی حرف اول را می زند؟
به سراغ یکی از جوان های امروزی می رویم. تا از او هم کلیدواژه روزی حلال را جویا شویم. می گوید: یکی از مهم ترین شاخصه های هر صنف و فعالیتی روزی حلال است. پول در آوردن همواره موضوع مهمی برای ما انسان هاست، اما اینکه منبع این پول از کجاست می تواند روی برکت آن تاثیر داشته باشد. شاید روزی حلال همان رونقی هست که به کسب و کارمان می افتد. یا همان کم نیاوردن آخر ماه است در حالی که خودت می دانی دیگر هرچه در چنته داشتی را رو نموده ای و طبیعتا نباید ته جیبت چیزی می ماند، اما مانده!
سراغ حلال و حرام غذاهای فست فودی را از این کاسب جوان و دریا دل می گیریم؛ می گوید: حلال بودن جنبه های مختلفی در فست فودها و غذافروشی ها دارد؛ نوع مرغ و گوشت و مواد اولیه در روزی ما تاثیر دارد. ما از مواد اولیه تازه و سالم استفاده می کنیم.
اصولا سبزیجات، کاهو و صیفی جات هر صبح از میوه و تره بار مرکزی برایمان می آید و مرغ و گوشت هم هر یک روز در میان از کشتار گاه تهیه می کنیم و از برترین کیفیت مواد استفاده می کنیم، چرا که جدا از سوددهی و کیفیت وقتی جایی برای غذا فروشی باز کردید، یعنی آشپزخانه، تهیه غذا یا فست فود باشد، وقتی مواد با کیفیت عرضه می کنید طبیعتا طعم غذا هم بهتر می شود و جدا از ترفندهایی که آشپز هنگام آشپزی استفاده می نماید باعث می شود طعم غذا به خاطر آن تازگی و کیفیت مواد اولیه افزایش پیدا کند و وقتی مشتری مصرف می نماید صد درصد این موضوع را می فهمد و خود این موضوع باعث می شود مشتری دوباره بیاید و از شما خرید کند.
چون شما در هر خیابانی را نگاه کنید یکی دوتا غذافروشی پیدا می کنید، پس این کار جدا از اینکه شما روزی و مال حلال به دست می آوری باعث می شود که مشتری های بیشتری هم سمت شما بیاید. از او می پرسم مشتری ناراضی هم داشته اند و چطور با او برخورد کردند، می گوید: مشتری ناراضی هم داشتیم. چند وقت پیش در دستگاه مرغ بریون مان. طبق روال مرغ ها را درست نموده بودیم اما یکی از یکی از مرغ های آخر سیخ کمی خشک شده بود، اما ظاهر مناسبی داشت. مشتری خریداری کرد اما نیم ساعت بعد با نصف مرغ برگشت و ناراضی بود که مرغ خشک شده و طعمش فرق نموده است. ما پس گرفتیم و مرغ دیگری دادیم. در غذا فروشی کیفیت حرف اول را می زد شما جدا از روزی حلال و برکتی که می توانید با مواد اول با کیفیت در زندگی و جیب و سفره خودتان بیاورید از آن سمت مشتری تان را افزایش می دهید.
برکت راه خودش را پیدا می نماید | در ماه رمضان عایدیمان بیشتر شده است
از این کاسب دهه هفتادی می خواهیم که خاطره ای از تماشا حاصل روزی حلال برایمان تعریف کند. می گوید: هربار که کودک های کار از ما غذا یا سیب زمینی یا آبی خواستند دست رد به سینه شان نزدیم. با اینکه آنها را بد عادت می کرد اما به آنها یاری کردیم. یا عزیزان رفتگری که شب ها کار می نمایند سعی می کنیم هرازچندوقت با یک وعده غذایی از زحمت شان تشکر کنیم. درست است میانگین یک وعده غذایی 100 هزاتومان باشد اما برکتش به شما برمی شود.
بعضا هم شده است که یک مشتری آمده گفته من پول ندارم غذا می خواهم ما هم به او غذا دادیم، اما یکی از مشتری های همان لحظه آمد و پول غذای او را حساب نموده است.
از او می پرسیم در این روزها ماه مبارک رمضان که فقط از افطار تا سحر می توانند مغازه شان را باز نمایند، می پرسیم. می گوید: شاید باورتان نشود اما عایدی ما بیشتر شده اما کمتر نشده است. ماه میهمانی خداست؛ خودش هم هوای همه را دارد.
کاسبی اصول خاص خود را دارد
کاسبی و تجارت آداب و اصولی دارد که اگر درست رعایت شود و در آن بیشتر از سود به رضایت خدا و بنده خدا توجه شود، عرصه خوبی برای کسب روزی حلال است. تا هم به احتیاجات مردم برطرف شود و هم خیر جهان و آخرت نصیب کاسب شود.
منبع: همشهری آنلاین